English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (8652 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
He has laid hands on these lands. U دست انداخته روی این اراضی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cross legged U پا روی پا انداخته
wreathy U دور هم انداخته
cast off U دور انداخته
anchored U لنگر انداخته
off cast U دور انداخته
interjectory U در میان انداخته
windfalls U میوه باد انداخته
cast off U بیرون انداخته شده
down U به سوراخ انداخته شده
windfall U میوه باد انداخته
They have got engrossed in conversation . U صحبت آها گه انداخته
exuvial U مربوط به پوست انداخته شده
pigtails U گیسوی بافته وپشت سر انداخته
pigtail U گیسوی بافته وپشت سر انداخته
offscouring U کثافت واشغال بیرون انداخته
picked quarrel U نزاعی که با بهانه یا عمداراه انداخته باشند
exuviae U پوشش یا پوست حیوانات پس از انداخته شدن
disposable U چیزی که پس از استفاده دور انداخته میشود
to carry a piece at safety U تفنگی رادرحالی که ضامن ان انداخته است باخود بردن
unutilized land U اراضی موات
waste lands U اراضی موات
vesture U تصرف اراضی
occupied territory U اراضی اشغالی
cultivated land U اراضی محیات
occupied territories U اراضی اشغالی
land grant U اعطای اراضی
land distribution U توزیع اراضی
conservation of land U حفظ اراضی
waste land U اراضی موات
utilized lands U اراضی دایر
innings U اراضی مستحدثه
accumulative area U اراضی سوارشونده
tidal flats U اراضی جزرومدی
seisin U مالکیت اراضی
quiet enjoyment U حق انتفاع اراضی
land development U احیای اراضی
slot machine U ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
slot machines U ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
uti possidetis U تملک اراضی مفتوحه
uti possidetis U تملک اراضی اشغالی
reclaimed U احیاء اراضی موات
reclaim U احیاء اراضی موات
redemption U پرداخت مالیات اراضی
cultivation of waste land U احیا اراضی موات
escheat U اراضی بلا وارث
reclaiming U احیاء اراضی موات
reclaims U احیاء اراضی موات
cession of territory U واگذار کردن اراضی مملکت
vender's lien U حق حبس بایع در معامله اراضی
polder U اراضی پست کنار دریا
terre tenant U متصرف یا ساکن بالفعل اراضی
planning permission U اجازه عمران و ابادی اراضی
land office U اداره املاک وثبت اراضی
beachhead U پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
cadastre U دفترممیزی وتقویم وثبت اراضی واملاک
land poor U دارای اراضی بی حاصل وکم فایده
beachheads U پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
cadastral U مربوط به ممیزی عواید و ثبت اراضی واملاک
backwoods U اراضی جنگلی دوراز شهر جنگلهای دورافتاده
turnstiles U تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
turnstile U تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
subinfeudate U اعطای اراضی تیول از طرف امیری به امیردیگری برای بیعت با او
agrarianism U تساوی در پخش زمین طرفداری از تقسیم اراضی بتساوی بین مردم
fee tail U تقسیم تناصفی اراضی از طرف مالک ملک موقوف یا حبس شده
keb U میشی که بره مرده انداخته یابره اش مرده است
arrentation U پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
eight ball billiard U تقسیمی از1 تا 7 برای یک نفر و از 9 تا51 برای نفردیگر و شماره 8برای بازیگری که شمارههای خود را بکیسه انداخته
waste of manor U اراضی کشت نشده اطراف ملک مورد اجاره یا تصرف که مستاجرین و متصرفین در ان حق علف چر دارند
expandsionism U اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
lease U در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
leases U در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
occupation franchise U حق رای در انتخابات درصورتی که مستلزم درتصرف داشتن مقداربخصوصی از اراضی در حوزه محل رای گیری باشد
fee tail U تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
root of title U منشاء سمت در CL فروشنده اراضی بایدترتیب ایادی را ضمن 03سال گذشته در موقع معامله روشن و منشاء سمت مالکیت خود را مشخص کند
irredentism U نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
Recent search history Forum search
1The only thing standing between you and your goal is the bullshit story you keep telling
0اراضی محیات
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com